21 ماهگی، عکس بازی و کامنت قشنگ بابانوید.
آتین جونم همین الان که اومدم وبتو آپ کنم این کامنت قشنگو دیدم و اشک تو چشمام جمع شد...
این اولین نظر باباییه تو وبلاگت ! سورپرایز خیلی قشنگی بود...
سلام بابایی
الان روز جمعه ست تو با مامان کوچولوت خوابین
من هم از فرصت استفاده کردم اومدم چند جمله برات بنویسم که نگی چه بابای بدی داشتم
این همه مامان برام مطلب نوشت تو کجا بودی
شرمنده بابا جون مشکلات اینقدر زیاد شده که ...
که بابات وقت نداره حتی چند دقیقه بیاد برات مطلب بزاره
دخمل بابا این کلماتو برات مینویسم اشک توی چشمام حلقه زده تو چند روز پیش 21ماهه شدی
ماشالله چه بزرگ شدی
بابایی هر روز تادستای قشنگتو نبوسم سر کار نمیرم
دخملم رنگ زندگیمو قشنگتر کردی خیلی دلم می خواست الان توی بغلم فشارت میدادم و با اون صدای قشنگت میگفتی ولم کن بابا بــد!
به هر جهت از خداوند شاکرم بابت اینکه نعمت بزرگی مثل تو به من داد
نامردیه اگه نخواهیم دوتاییمون از مامان تشکر کنیم که تو را با سختی به دنیا اورد و الان با عشق بزرگ میکنه شیرت میده و ترو خشکت میکنه و...
وتمام زندگیش نثار منو تو میکنه
ومهمتر اینکه تمام خاطراتتو ثبت میکنه
ودر اخر باید سه تاییمون از خدا به خاطر سلامتی و ارامش در زندگی تشکر کنیم
خدایا ممنون
آتین و مامان آتین خیلی دوستتون دارم
..........................................................................
منم عاشق جفتتونم ... عشقای زندگی من
از خدا میخوام که همیشه همینطور در کنار هم خوش و سلامت و با عشق زندگی کنیم.
بگذریم...
و اما عکس:
آلبالو خورون
عاشق این عکستمممممم
همیشه همین جوری از ته دل بخند عزیزترینـــم
ننه نقـلی من
جیگــــرتــو برم من با این ژستای نازت
آتین و برگ بازی
آتین در طالقان
دیوونه ی این چشمام...
اردک کوچولوی من ... لباشووووو
این عکسا هم داغ داغن و جدید ترین عکسای دخملی:
دوسشون میدارم
ای خدااااااااا من عاشق این دخمله ام شکرت خدا ، شکــــــــــــر